ما ماندیم و عشق به قلم مرضیه نعمتی
پارت پنجاه
زمان ارسال : ۱۲۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه
فصل 52
عباس کلافه و عصبی بود. این روزها شدیداً به دنبال کار بود اما به هر دری میزد بسته بود. گاهی اوقات احساس نیاز شدید به پدرش میکرد اما غرورش همیشه در این مبارزه پیروز بود. مهناز خانم خیلی نگران بود و بهار هم از موضوع اطلاع داشت اما چیزی به بهمن و ملیحه نگفته بود. بهار هر روز به خانه مهناز خانم میآمد و به عباس روحیه میداد که با تلاش میتواند کار پیدا کند اما عباس واق
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
دریا
00چقدر قشنگ ممنون بانو زیبا بود 😍